ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، در ادامه با بیوگرافی کامل عباس دوران خلبان به همراه عکس های خانوادگی و شخصی عباس دوران و خلاصه زندگینامه شهید عباس دوران. و عباس دوران چگونه شهید شد و انشا در مورد شهید عباس دوران و تحقیق در مورد شهید عباس دوران برای کلاس سوم و عکس همسر شهید عباس دوران و تحقیق درباره شهید عباس دوران و خصوصیات اخلاقی شهید عباس دوران و یک بند درباره شهید عباس دوران با شما در نم نمک خواهیم بود.

زندگینامه عباس دوران و همسرش(Abbas Doran)

  • نام اصلی : عباس دوران
  • متولد : 20 مهر 1329 شیراز
  • شهادت : 30 تیر 1361(31 سال)
  • زمینه فعالیت : خلبانی
  • پیشه : خلبان
  • مدرک تحصیلی : گواهینامه خلبانی
  • سالهای فعالیت : 1347-1361
  • قد عباس دوران :
  • والدین : ایران افراسیابی ، محمدابراهیم دوران
  • همسر : نرگس خاتون دلیری فرد
  • فرزندان : امیررضا دوران

بیوگرافی کامل عباس دوران

عباس دوران متولد 20 مهر 1329 در شیراز سرهنگ جنگنده مک دانل داگلاس اف-4 فانتوم 2 نیروی هوایی ایران بود که در ماه های آغازین جنگ ایران و عراق نقش مهمی در بمباران اهداف دشمن عراقی ایفا کرد.بیوگرافی عباس دوران و همسر و فرزندانش + زندگینامهبیوگرافی عباس دوران و همسر و فرزندانش + زندگینامه

عباس دوران - Abbas Doran

عباس دوران - Abbas Doran

خانواده و اصالت

عباس دوران در شهر شیراز دیده متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم در سال 1351 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت.

وضعیت ازدواج و همسر عباس دوران

عباس دوران در سال 1358 با نرگس خاتون دلیری فرد ازدواج کرد و در زمان آخرین پروازش ، پسرش امیررضا دوران ، هشت ماه و نیمه بود.

نرگس خاتون دلیری فرد همسر عباس دوران و پسرش

نرگس خاتون دلیری فرد همسر عباس دوران و پسرش

امیررضا دوران پسر عباس دوران و نوه اش

امیررضا دوران پسر عباس دوران و نوه اش

فعالیت در جنگ ایران و عراق

وقتی جنگ تحمیلی در روز 31 شهریورماه 1359 آغاز شد در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می کرد. او در طول جنگ بیش از 120 پرواز جنگی داشت.

بارها می گفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

عباس دوران هفتم آذرماه سال 1359 در یک عملیات متحورانه دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق کرد ، چنانچه می گفتند و به اثبات هم رسید نیروی دریایی عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری به نابودی کشاندند. زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد وی اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با اسائیل اعلام کرد.

عباس دوران

عملیات ویژه

در سال 1361 جنگ تحمیلی هر روز شعله‏ ورتر می شد و صدام رئیس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهدها سخن می گفت و از مدت‏ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنزهای سفارشی‏ اش را بر روی اتوبان‏ های نوساز بغداد راه انداخت ، خیلی خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام ، تبلیغ می کردند که ایران نمی تواند بغداد را ناامن کند. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها ، بیستم تیرماه 1361 مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.

جزئیات عملیات بغداد

روز 30 تیرماه 1361 سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‏ها بمباران پالایشگاه بغداد ، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود.

  1. هواپیمای شماره یک : عباس دوران - منصور کاظمیان
  2. هواپیمای شماره دو : اسکندری - باقری
  3. هواپیمای شماره سه : توانگریان - خسروشاهی

عباس دوران

ماجرای مأموریت از زبان همکار و همراهش منصور کاظمیان

قبل از اینکه انجام این عملیات را به ما اعلام کنند عباس دوران به «امیدیه» رفته بود و قرار بود در صورتی که در «عملیات رمضان» نیاز شد ، پرواز کند زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت‏ های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع عملیات عباس دوران به ما ملحق شد و به ما توضیح دادند که به علت حساسیت ویژه ، این عملیات با سه هواپیما انجام خواهد شد. «هواپیمای شماره 1 » من بودم و عباس دوران. «هواپیمای شماره 2 » محمود اسکندری بود و ناصر باقری و «هواپیمای شماره 3 » ، توانگریان و خسروشاهی که البته قرار شده بود هواپیماهای شماره 1 و 2 به عمق خاک عراق و شهر بغداد بروند و علاوه بر بمباران پالایشگاه «الدوره» دیوار صوتی این شهر را نیز بشکنند و هواپیمای شماره 3 نزدیک مرز به عنوان پشتیبان و نیروی جایگزین مستقر شود تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای این دو هواپیما ، عملیات را ادامه دهد.

ما به سمت بغداد پرواز کردیم. تقریباً 15 کیلومتری بغداد بودیم که با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏ رو شدیم و در همین فاصله چند گلوله به هواپیمای ما اصابت کرد. وقتی این گلوله‏ ها به هواپیمای ما اصابت کرد عباس به من گفت که چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهراً موتور از کار افتاده است. به عباس گفتم چاره‏ ای نیست و باید به عملیات ادامه دهیم. زیرا در آن شرایط اگر باز می گشتیم دوباره در دیوار آتش دشمن قرار می گرفتیم بنابراین به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر دادیم و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود تمام بمب‏ها را روی این پالایشگاه تخلیه کردیم.

عباس دوران

بعد از تخلیه بمب‏ ها مسیری را ادامه دادیم که دقیقاً به سمت همان هتلی ختم می شد که قرار بود کنفرانس غیرمتعهدها در آن برگزار شود.

زمانی که ما بمب‏ ها را روی پالایشگاه الدوره می ریختیم آتش بی امان و شدید دشمن قطع نمی شد. در همان موقع بود که هواپیما مورد اصابت چند گلوله دیگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور کلی از بین رفت.

وقتی به پشت سرم نگاه کردم پالایشگاه را دیدم که در آتش می سوزد. در آن لحظه بود که دیدم قسمت دم هواپیما تا وسط کابین از بین رفته و در آتش می سوزد. دیگر حتی فرصت نشد که به عباس این قضیه را بگویم و نمی دانم چطور شد که صندلی من به بیرون پرت شد.

درست نمی دانم اما قبل از اینکه بخواهم به عباس بگویم که قسمت عقب هواپیما از بین رفته صندلی به بیرون پرت شده بود. نمی دانم آیا عباس بود که این کار را کرد (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت که من هواپیما را ترک کنم). یا آتشی که در قسمت وسط کابین بود باعث این قضیه شده بود. در هر صورت چشمانم سیاهی رفت و دیگر هیچ چیز ندیدم. وقتی به هوش آمدم به عنوان اسیر در وزارت دفاع عراق بودم. بعد از دو ماه یک سرباز عراقی که نگهبان وزارت دفاع عراق بود به من گفت که هواپیمای شما را دیدم که آتش گرفته بود ، یک چتر باز شد و بعد از چند ثانیه هواپیما به هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها برخورد کرد. تازه فهمیدم عباس صندلی خودش را به بیرون پرت نکرده و پس از برخورد هواپیما با ساختمان هتل به شهادت رسیده است.

وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت ‏های شب قبل از عملیات افتادم که به من گفت : «منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان ، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم. »

کاظمیان درباره عملیات‏ های مهمی که با عباس دوران انجام داده است ، می گوید : من از سال 1360 که عباس دوران به همدان منتقل شده بود با او آشنا شدم و در عملیات‏ های زیادی با او شرکت کردم که مهم‏ترین آنها عملیات فتح‏ المبین ، عملیات بوشهر برای بمب‏ باران اسکله‏ های «البکر و الامیه» نزدیک بندر بصره و همچنین آخرین عملیات با هدف ناامن کردن شهر بغداد و به هم زدن کنفرانس غیرمتعهدها بود.

عباس دوران بین همه معروف بود. ترس را هیچ‏گاه در وجود او ندیدم. سخت‏ ترین مأموریت‏ ها را قبول می کرد و به تنها چیزی که فکر می‏ کرد هدف بود. حتی یادم هست در عملیات بمب‏ باران اسکله های «البکر» و «الامیه» در نزدیکی بندر بصره ، بنا به دلایلی قرار شد که عملیات به صورت نیمه کاره متوقف شود ولی عباس دوران قبول نکرد و عملیات را به آخر رساند. او هیچ‏گاه در کابین صحبت نمی کرد و همیشه می گفت اگر از مسیر منحرف شدم و یا حالت نامتعادلی را مشاهده کردید آن وقت علاوه بر اینکه به من اعلام می کنید مواظب اطراف باشید.

منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه اسارت ، بیست و چهارم شهریور 1369 آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.

عباس دوران

نا امن نشان دادن بغداد تنها راه جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها

سرهنگ ناصر باقری دیگر همرزم عباس دوران می گوید : این عملیات از لحاظ سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم بود ، (هر چند که تا کنون مهجور مانده است) اگر کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد برگزار می شد صدام به مدت هشت سال ریاست آن را به عهده می گرفت. جمهوری اسلامی ایران اعتراض شدید خود را با تحریم کنفرانس نشان داده بود اما این امر کافی نبود و این کنفرانس نباید در بغداد برگزار می شد و ریاست آن به مدت هشت سال در دست صدام قرار می گرفت.

ایران از لحاظ سیاسی نتوانست مانع این امر شود و در نهایت متوسل به حربه نظامی شد. تنها راهی که می شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد ناامن نشان دادن شهر بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار می کرد. از سوی دیگر در آن زمان (سال 1361) ایران موشک دوربرد نداشت که بغداد را مورد هدف قرار دهد برای همین قرار شد این حرکت توسط هواپیماها انجام شود. این عملیات در ردیف عملیات «حمله به h-3 » قرار دارد.

پیش از انجام عملیات به ما اعلام کرده بودند که درصد خطر این عملیات بالای 85 درصد است. 6 خلبان این سه هواپیمای (F-4) نیز توسط ستاد کل انتخاب شده بودند. من با مرحوم اسکندری ، شهید دوران با منصور کاظمیان و توانگریان و خسروشاهی خلبانان سه هواپیمای مذکور بودیم. در این بین من و اسکندری هر کدام 6 بار بر فراز بغداد پرواز داشتیم ولی شهید دوران اولین پرواز بود که بر فراز بغداد انجام می داد. علیرغم اینکه تا آن زمان دوران دارای بیشترین پرواز عملیاتی بود.

عباس دوران و پسرش

عباس دوران و پسرش

در این عملیات ، نیت ، زدن شهر بغداد و مناطق مسکونی نبود بلکه قرار بود با حمله به پالایشگاه «الدوره» بغداد و کوبیدن نقاط حساس آن و شکستن دیوار صوتی ، فقط یک جو روانی و ترس ایجاد کنیم. از سوی دیگر پدافند دشمن هم خیلی قوی بود. از بدو ورود ما به خاک عراق با یک دیواره آتش روبرو شدیم که پدافند سبک آنها ایجاد کرده بود. نزدیکی صبح بود که پدافند هوایی بغداد نیز ما را ردگیری کرد و ما در بین دو پدافند زمینی و هوایی قرار گرفتیم ، به هر حال عملیات را ادامه دادیم و پالایشگاه را زدیم. در موقع رفتن ، دوران که «لیدر»(سردسته) ما بود جلوی ما حرکت می کرد اما پس از عملیات و موقع برگشت از سمت دیگر شهر بغداد هواپیمای من و اسکندری جلو بود و دوران و کاظمیان پشت سر ما بودند.

پدافند سبک عراق هواپیمای ما را که شماره دو بودیم زد و تنها یک گلوله در کابین خلبان منفجر شد ولی در عین حال هواپیما به حرکت خود ادامه داد و فقط سرنشینان آن که من و اسکندری بودیم زخمی شدیم. در همین حین از هواپیمای شماره یک که دوران و کاظمیان در آن بودند اطلاع دادند که هواپیما را زدند.

اسکندری به آنها گفت عیب ندارد ما را هم زده‏ اند پشت سر ما بیایید. دوران در جواب گفت : موتور شماره دو آتش گرفته و ما نمی توانیم بیاییم.

اسکندری مجدداً گفت : اگر می توانید بیایید ، وگرنه بپرید بیرون. که بعد از این گفت‏ وگو دیگر جوابی از آن طرف نیامد و ما بالاخره با وجود آتش سنگین پدافند دشمن برگشتیم و در همدان به زمین نشستیم. بعدها متوجه شدیم که در آن لحظه کاظمیان توسط دوران «Eject»(به بیرون پرتاب شده) و شهید دوران هم هواپیمای نیمه سوخته را به ساختمان هتل محل برگزاری کنفرانس کوبیده است.

عباس دوران

شهادت

صبح روز 30 تیرماه 1361 خلبان شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود ، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود ، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه 570 شهید دیگر در روز دوم مردادماه 1381 به خاک میهن بازگشت.

عباس دوران


منابع : نم نمک | عباس دوران اینستاگرام/ عباس دوران فیسبوک/ ufhs n ، vhk/صفحه شخصی عباس دوران/عباس دوران ویکی پدیا/ عباس دوران تلگرام

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(1 رای)
100%

نظر دادن