قدرت حضرت ابوالفضل عباس با اندازه قد و هیکل
آنگونه که از منابع تاریخی بر می آید حضرت عباس(علیه السلام) دارای ورزیدگی اندام و تناسب اعضایی بوده که بیانگر توان جسمی بالای او بوده است که تا اندازه ای از ویژگی های ارثی او بوده است؛ چرا که هم پدر او از ابرپهلوانان عرب به شمار می رفته و هم خاندان مادری او گرُد میدان بوده اند. مادر او ام البنین ، از خانواده ای شجاع و دلاور بود.
از دیگر دلایل این قدرت جسمی ، افزودن بر فرآیند ارثی ، این بوده که او از کودکی با ورزش و چالاکی انس داشت. ورزش و کار در مزرعه و آموزش های نظامی دست به دست هم داد و از عباس (علیه السلام) ، جوانی نیرومند و شجاع ساخت.
ویژگی های ظاهری حضرت ابوالفضل(ع)
او چون ماه تمام ، در میان هاشمیان می درخشید. جد او ، عبد مناف را « ماه مکه » و عبدالله ، پدر پیامبر اکرم (ص)را « ماه حرم » می خواندند. حضرت عباس (ع) نیز « ماه بنی هاشم » لقب گرفت تا لقب گویایی برای چهره رعنا و دلکش او باشد.در میان بسیاری از منابع تاریخی در خصوص ویژگی های ظاهری و جسمانی حضرت ابوالفضل(ع) ذکر شده است : « و کان العباس رجلا جسیما وسیما جمیلا ، و کان یرکب الفرس المطهم و رجلاه تخطان الأرض ، و کان یقال له قمر بنی هاشم » ؛ که وی مردی زیبا ، تنومند و آراسته بود ، هر گاه بر اسب تناوری سوار می شد پاهایش به زمین می رسید و به او ماه بنی هاشم می گفتند : (بحار الأنوار ، ج 45، ص 39)
قد حضرت ابوالفضل چقدر بود؟
در روایتی آمده است : «کانَ العَبَاسُ رَجُلا وَسِیما جَسِیما جَمِیلا وَ یَرکَبُ الفَرَسَ المُطَهَمَ وَ رِجلاهُ تَخُطَانِ فِی الأرِض» عباس (علیه السلام) مردی زیبا ، تنومند و آراسته بود که هر گاه بر اسب تناوری سوار می شد پاهایش به زمین می رسید.
علاوه بر این تناسب اندام و ورزیدگی بدن او نشان از توانایی جسمی بالا می داد که از پدر به ارث برده بود. دلیل دیگر قدرت بالای جسمانی او ورزش و چالاکی او بود که از کودکی با آن انس داشت. در روایات نقل شده است که حضرت علی(ع) از همان سنین کودکی ، فنون رزمی مانند کشتی ، شمشیرزنی ، تیراندازی و سوارکاری را به او می آموخته و گاه خود با او به ورزش می پرداخته است.
نقل شده است روزی امیرمومنان حضرت علی(علیه السلام) در مسجد نشسته بود و مردم را پند می داد. مردی اعرابی وارد مسجد شد. سلام کرد و صندوقی را که همراه داشت ، بر زمین گذاشت و به حضرت گفت : «ای پیشوای من! پیش کشی برای شما آورده ام.» آنگاه صندوقچه را گشود و شمشیری آب دیده و منحصر به فرد را از آن بیرون آورد و به حضرت تقدیم کرد.
حضرت عباس (علیه السلام) که نوجوانی رشید بود ، وارد شد و پس از سلام ، با ادب در گوشه ای ایستاد. نگاهش در برق شمشیر گره خورد. حضرت علی(علیه السلام) متوجه علاقه و شگفت زدگی عباس شد و از او پرسید : «پسرم دوست داری این شمشیر برای تو باشد؟» عباس با شادی پاسخ داد : «آری ، پدر!» حضرت برخاست و با دست خود ، شمشیر را بر بلندای قامت استوار او حمایل کرد. سپس به برازندگی شمشیر بر اندام رشید و تناور فرزندش نگریست و اشک بر محاسن سفیدش جاری شد. حاضران پرسیدند : «یا امیرالمومنین! چرا گریه می کنید؟» حضرت فرمودند : «روزی را می بینم که او با این شمشیر ، نفس دشمن را در سینه حبس می کند و بی امان بر آنان می تازد و سرانجام به شهادت می رسد.» (1)
درخشش او در جنگ های گوناگون به ویژه کربلا ، یادآور نبردهای پیروزمندانه حضرت علی(علیه السلام) بود. او با سه تن از شجاعانِ دشمن ، قهرمانانه می جنگد و هر سه را به هلاکت می رساند. نخستین آنان که دو زره نفوذناپذیر پوشیده ، کلاهخودی بزرگ بر سر نهاده و نیزه ای بلند در دست گرفته بود وقتی به میدان آمد ، نیزه اش را به حمایل سینه حضرت فرود کرد. حضرت عباس(علیه السلام) سرِ نیزه او را گرفت و پیچانید و از دستش بیرون آورد و او را با نیزه خودش هلاک کرد. (2)
و این رشادت کسی است که هم اعتقاد قوی دارد و هم تسلیم ولی و امام خود است.