ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، علت تغییر در زندگی و چرا من باید تغییر کنم و تغییر یعنی چه و لیست تغییرات در زندگی و چگونه تغییر کنیم و شروع تغییر در زندگی و متن در مورد تغییر زندگی و خوراک ذهن و چگونه تغییر ایجاد کنیم در نم نمک.

چرا ما باید تغییر کنیم؟

اغلب اوقات ما انسان ها در زندگی خود واقعا نیازمند تغییر و تحولی اساسی هستیم؛ اما در مقابل تغییر مقاومت زیادی از خودمان نشان می دهیم و حاضر به پذیرش تغییر نمی شویم.چرا من باید تغییر کنم؟ [علت و دلایل]چرا من باید تغییر کنم؟ [علت و دلایل]

حتی این روال ما گاه به گونه ای است که به خوبی شاهد مشکلات حال حاضر خود در زندگی هستیم و از آن نیز رنج می بریم ، اما با این وجود حاضر به پذیرش آنها خواهیم بود و باز هم تغییر را پذیرا نیستیم!!

چرا من باید تغییر کنم؟

اما به راستی تغییر چیست؟ و چرا لازم است که ما در زندگی خود تغییر کنیم؟

تغییر چیست؟

در فرهنگ های لغت فارسی ، کلمه تغییر را بدین صورت تعریف کرده اند که :

تغییر دگرگون کردن و چیزی را به شکل و حالت دیگر در آوردن است

و در واقع تغییر در زندگی نیز طبق همان تعریف فوق ، حرکت از وضعیتی به وضعیت دیگر است. و این یعنی در زمان رخ دادن تغییر در زندگی ما؛ ما وضعیت کنونی خود را به وضعیتی دیگر سوق می دهیم.

و این دقیقا همان چیزی است که برای به دست آوردن نتایجی جدید در زندگی ، کاملا لازم و ضروری است.

انواع تغییر

تغییر در زندگی هر کس بر دو نوع است :

1. تغییرات فیزیکی

که به آن دسته از تغییرات گفته می شود که در نوع رفتار و حرکات ما تحول و دگرگونی ایجاد می کند

مثل :

  • اضافه کردن روزانه دو ساعت مطالعه به برنامه زندگی خود
  • یا حذف یک ساعت خواب روزانه از زندگی خود

چرا من باید تغییر کنم؟

2. تغییرات ذهنی (درونی)

که به آن دسته از تغییرات گفته می شود که حاصل تحولات درونی در افکار و چارچوب ذهن ما می باشد.

و در حقیقت همین دسته از تغییرات است که موجب بروز تغییرات فیزیکی در زندگی ما می شود.

چرا اکثر مردم از تغییر فرار می کنند؟

یکی از مهم ترین عواملی که موجب فرار انسان ها از تغییر می شود؛ ترس آنها از خروج از محدوده امن زندگی شان است. و این در حالی است که منطقه امن ، صرفا زایدیه فکر ما است (برای درک بهتر ، این مقاله را مطالعه کنید)

انسان ها در روند روزمره زندگی خود به یک سری روندهای تکرار شونده عادت کرده و خو می گیرند و این سبب می شود که مغز آنها همین محدوده از رفتارهای تکراری و از روی عادت را جزو رفتارهای بی خطر و مطمئن قلمداد کند.

به همین دلیل زمانی که فردی قصد خروج از محدوده امن خود داشته باشد ، با برخورد سنگین مغز خود روبرو می شود؛ چراکه مغز او ، می خواهد او را از خطرات احتمالی که در بیرون محدوده امن او وجود دارد نجات دهد. و این موضوع سبب می شود که مغز با ایجاد افکار بازدارنده در ذهن فرد ، تمام تلاش خود را برای بر حذر داشتن فرد از حرکت های جدید و نو به کار ببندد.

نمونه هایی از راه های ایجاد ترس توسط مغز برای ایجاد تردید در دل شخص و بازداشتن او از پذیرش تغییر :

عدم اطمینان به مسیر

مغز به ما می قبولاند که مسیری که قصد گام نهادن در آن را داریم کاملا ناآشنا و غریب است؛ و از همین رو اصلا نمی توان به آن و مقصد نهایی اش اطمینان کرد.

رویارویی با چالش ها

مغز هر گونه چالش و Challenge که در روند تغییر می تواند برای شخص بوجود بیاید را نوعی مانع و مبارزه سخت قلمداد می کند که شخص توان رویارویی با آن و گذر از آن را ندارد و در واقع برخورد با آن چالش را مساوی با توقف حساب می کند.

شکست خوردن

مغز با به تصویر کشیدن موانع احتمالی ، پیچیدگی ها ، مه آلود بودنها و …. در مسیر؛ چنین القا می کند که حرکت در این مسیر جدید بی گمان به شکست بدل خواهد شد.

مورد سرزنش یا تمسخر قرار گرفتن

یکی دیگر از راهکارهایی که مغز به آن متوسل می شود ، به تصویر کشیدن احتمالات مختلف و البته منفی از برخوردهای اطرافیان نسبت به حرکت شخص در مسیر جدید است؛ مغز تلاش خود را می کند تا به شخص بقبولاند که انتخاب این مسیر جدید حتما با سرزنش یا تمسخر دیگران روبرو خواهد شد.

از دست دادن کنترل امور

و همین طور مغز احتمال از بحرانی شدن شرایطِ مسیر جدید و از دست دادن کنترل امور توسط شخص را مدام در افکار او بازگو می کند تا واهمه ورود در مسیر را تشدید کند.

از دست دادن شرایط مرسوم

و یا روش دیگر مغز چنین است که فرد را به خاطر احتمال از دست دادن وضعیت کنونی که حداقل فرد به آن عادت کرده و خو گرفته ، او را از حرکت در مسیر جدید و پذیرش تغییر بر حذر می دارد.

چرا من باید تغییر کنم؟

سردرگمی در پیچ و خم های مسیر

همین طور مغز از ناآگاهی اولیه فرد درخصوص مسیر جدید استفاده کرده و رویارویی با پیچ و خم ها ، سردرگمی ها و گم شدن فرد در هزارتوی مسیر جدید را بسیار محتمل می شمرد.

بوجود آمدن کار اضافه

و شیوه دیگر مغز این خواهد بود که به فرد القا کند که پذیرش تغییر و ورود در مسیری جدید ، چیزی جز افزوده شدن کاری مضاعف و به تبع آن ، سختی و دردسر بیشتر ، برای او نخواهد داشت؛ پس بهتر است که خود را از این مشقت بی فایده دور کند.

بی کفایتی در امور

و اگر راهکارهای بالا برای منع کردن فرد جواب نداد؛ مغز از حربه بی کفایت و ناتوان جلوه دادن فرد بهره می گیرد و به او تلقین می کند که اگرچه شاید مسیر جدید مسیری خوب و مفید باشد ، اما او توان به پایان رساندن این مسیر و رسیدن به مقصد جدید را ندارد و قطعا کفایت کافی جهت انجام این کار را ندارد.

و …؛ که اگرچه همه این بهانه ها و راهکارهایی که مغز به کار می بندد ، صرفا در جهت حفاظت از صاحبش می باشد اما در واقع این عملکرد مغز نه تنها چندان برای فرد مفید نیست بلکه در اغلب اوقات می تواند برای او مضر نیز باشد.

چرا لازم است که ما در زندگی خود تغییر کنیم؟

تغییر در زندگی فواید زیادی را می تواند برای هرکس به همراه داشته باشد؛ از جمله :

زمینه ساز رشد و شکوفایی فرد است

زمانی که شما تغییر را پذیرا باشید ، لاجرم از محدوده امن خود خارج می شوید؛ و این سبب خواهد شد که شما با محدوده ای بسیار وسیع تر روبرو و آشنا شوید که این سبب افزایش میزان تجربیات و آگاهی های شما نیز خواهد شد.

وسعت دهنده زندگی فعلی است

همان طور که بیان شد ، پذیرش تغییر یعنی خروج از محدوده امن و ورود به محدوده ای وسیع تر (به ترتیب محدوده های : ترس ، آگاهی و رشد)؛ که این وسعت حتی می تواند هیچ محدودیت و انتهایی نیز نداشته باشد.

بوجود آورنده و مروج راهکارهای خلاقانه است

رمانی که شما پذیرای تغییرات می شوید ، بی شک با مسیرهای جدید ، رخدادهای جدید ، افراد جدید و … نیز روبرو خواهید شد که در رویارویی و برخورد مناسب با آنها ، مجبور خواهید شد روش های جدیدی را در پیش بگیرید که تاکنون نه از آنها استفاده کرده اید و نه با این روش ها آشنا بودید؛ در واقع حال زمان آن فرا می رسد که شما از نبوغ و خلاقیت خودتان بهره بگیرید.

روشی عالی برای غلبه بر ترس ها است

همیشه پذیرش تغییر با ورود به محدوده ترس همراه است ، محدوده ای که غالبا فقط به خاطر جدید و غریب بودنش ، ترسناک به نظر می رسد (مثل اتاقی معمولی که در شب هنگام و در زمان تاریکی مطلق مقداری ترسناک به نظر می رسد)؛ و زمانی که شما حاضر به پذیرش تغییرات پی در پی شوید ، به دفعات ترسی را تجربه خواهید که بعد از عبور از آن ، متوجه بی اهمیت بودنش خواهید شد. از این رو خیلی زود یاد می گیرد که از چیزهای به ظاهر ترسناک چندان نترسید.

ترغیب کننده روحیه مبارزه و رویارویی با چالش ها است

پذیرش تغییرات ، در پی آن پذیرش ترس ها و پس از آن قبول چالش ها موجب می شود که کم کم روحیه شما در رویارویی با هر یک از اینها بسیار قویتر از قبل شود ، به گونه ای که با گذشت زمان ، روحیه شما به سان روحیه مبارزی قدرتمند خواهد شد و در آن هنگام شما به راحتی حاضر به پذیرش هر گونه مبارزه ای در زندگی خواهید بود.

چرا من باید تغییر کنم؟

برانگیزاننده قدرت ابتکار عمل در اشخاص است

همان طور که بیان شد؛ در زمان پذیرش تغییرات ، شما به ناچار به سمت بهره گیری از نبوغ و خلاقیتتان خواهید رفت؛ هرچه در مسیرهای جدید شما از این نبوغ و خلاقیت بهره بیشتری ببرید ، ذهن شما نیز جهت رویارویی با مسیرهای جدید بعدی آماده تر خواهد شد. از این رو دیری نمی گذرد که قدرت ابتکار شما در عملکردهایتان بسیار بالا می رود.

از این رو ، تغییر پذیری یکی از مولفه های ضروری در زندگی و یکی از ارکان مهم موفقیت ها است.

چه زمانی انسان ها دست به تغییر می زنند؟

نگاه به زندگی افراد موفق و تاریخ سازی که در اعصار و دوره های مختلف پا به عرصه تاریخ سازی گذاشته اند نشان می دهد که آنها نیز همچون سایرین شخصی عادی بوده اند که البته با شرایطی بد و نامطلوب دست و پنجه نرم می کردند؛ و زمانی که از شرایط موجود خود خسته شده و یا شرایط مطلوبی را در پیش روی خود دیده اند ، فرایند تغییر را در زندگی خود آغاز کرده و نتیجتا تحولی شگرف در زندگی خود و سایر انسان ها به وجود آورده اند.

بررسی زندگی تین دست از مردم ، نشان می دهد که فرایند تغییر پذیری چندان هم سخت و غیرممکن نیست؛ و کافی است شرایطی برای هرکس به وجود بیاید تا حاضر به پذیریش این فرایند و گام نهادن در آن شود.

به عنوان نمونه موارد زیر ، حالاتی است که می تواند به طور قابل توجهی انسان ها را در مسیر تغییرات به جلو حول دهد :

1- سختی های مضاعف

به وجود آمدن شرایط بسیار سختی که دیگر از تحمل و توان شخص خارج باشد و مانع از تداوم قبول او نسبت وضعیت کنونی اش شود.

2- ایجاد شرایط مطلوب

قرار گرفتن شخص در مسیری مطلوب که هم احساس مطلوبی را برای او از این مسیر جدید ایجاد کند و هم این مسیر به گونه ای نباشد که موجب سردرگمی و ترس او شود.

3- تغییر زاویه دید

نگاه به شرایط کنونی زندگی خود از زاویه دید دیگری؛ که منجر به پذیرش نامطلوب بودن وضعیت کنونی از سمت شخص شده و او را به پذیرش تغییر سوق می دهد.

4- تغییر الگوی فکری

تحول در روند چارچوب های فکری فرد و تغییر این چارچوب به گونه ای کاملا جدید و نو - پارادایم شیفت - منجر به پذیرش و درکی می شود که نتیجه آن تغییر پذیری خواهد بود.

تغییر اجتناب ناپذیر است

در پایان ، توجه به این نکته میز کاملا حائز اهمیت است که تغییر در زندگی هر کس کاملا اجتناب ناپذیر است.

در واقع تمام کسانی که به نوعی از پذیرش تعمدیِ تغییر در زندگی خود فرار می کنند؛ به نحوی دیگر تغییری ناخواسته را به زندگی خود دعوت می کنند؛ البته با این تفاوت که این تغییر صرفا در جهت پس رفت آنها خواهد بود.

  • کسی که برای بهبود سلامت خود حاضر به تغییر رویه خواب ، خوراک ، ورزش و … خود نیست؛ در واقع پس رفت سلامت جسمی خود را پذیرفته است که این خود یک تغییر است.
  • کسی که برای بهبود شرایط مالی خود حاضر به پذیرش سبک ها و استراتژی های صحیح کسب و کار نیست؛ در واقع کاهش توان مالی خود را با افزایش تورم رقم می زند که این نیز یک نوع تغییر است.
  • کسی که برای رشد آگاهی و آمادگی علمی خود تغییر در روند مطالعات روزانه را نمی پذیرد؛ در واقع کاهش آگاهی خود را در مقابل رشد فزاینده دنیای علم ، فناوری و تجربه را قبول کرده؛ که این هم یک نوع تغییر است.

پس با این اوصاف؛ می توان به راحتی گفت که در این دنیا هیچ گونه ثباتی وجود ندارد ، و انسان ها دائما در فرایند تغییر هستند؛ خواه این تغییر مثبت و صعودی باشد و خواه منفی و نزولی.

از این رو اگر ما به صورت آگاهانه و عمدی دست به پذیرش تغییرات نزنیم؛ به اجبار و به شیوه ای کاملا نامطلوب در فرایند تغییر انداخته خواهیم شد.

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(1 رای)
100%

نظر دادن