ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، پسر 18 ساله ملزیایی به نام (ژانگ دمینگ) به دلیل خجالتی بودنش، اتفاق بسیار عجیب و باورنکردنی برایش پیش آمد.

نوجوانی که برای پرسیدن آدرس خجالت می کشید 10 روز سرگردان ماند!!

"ژانگ دمینگ " پسری 18 ساله مالزیایی می گوید 10 روز در سنگاپور پرسه می زدم ، زیرا بیش از حد خجالتی بودم تا آدرس بپرسم ! زیرا او نتوانسته بود راه خود را به ساختمان آپارتمانی که در آن اقامت می کرد پیدا کند.عاقبت عجیب پسر نوجوان به خاطر خجالتی بودن!عاقبت عجیب پسر نوجوان به خاطر خجالتی بودن!

بنا بر گزارش ها ژانگ در ماه گذشته از مالزی به سنگاپور سفر کرده است تا به دنبال کار بگردد و آپارتمانی در شهر جزیره با دوستی که مدتی در آنجا کار می کرده است بگیرند. در روز ناپدید شدن ، "ژانگ " قبل از اینکه کارش را ترک کند دوستش (37 دلار) برای غذا به او داد ، چون فقط پول مالزیایی داشت.

او از مقداری از آن پول برای صرف نهار استفاده کرد ، اما برای پیدا کردن راه برگشت به خودش زحمت نداد ، تا دقت کند و پس از ترک کافه به سرعت فهمید که نمی داند چطور به ساختمان دوستش برگردد و از اینجا ماجرای جالبی که در این بخش از سرگرمی نم نمک می خوانید آغاز شد.

عاقبت خجالتی بودن پسر نوجوان

ژانگ تلفن همراه ، گذرنامه و همه رینگیت مالزیایی را که داشت در آپارتمان گذاشته بود و فکر می کرد بعد از ناهار بر خواهد گشت. پس هیچ راهی وجود نداشت که با دوست خود برای کمک تماس بگیرد ، به غیر از پرسیدن از کسی برای راهنمایی و یا قرض گرفتن تلفن. اما ظاهرا این هم انتخاب نکرد. بنابراین به جای کمک گرفتن از افراد محلی ، او ده روز را در حالی سپری می کرد که در بیرون ساختمان های آپارتمانی در دستشویی پاساژ و رستوران ها می خوابید و از پولی که دوستش به او داده بود استفاده می کرد.

ژانگ در مصاحبه ای گفت : " من برای ناهار به یک کافه نزدیک رفتم ، اما نتوانستم راه بازگشت به آپارتمان دوستم را پیدا کنم. خیلی گیج شده بودم و همه ساختمان ها برایم یک شکل بودند و نمی توانستم راه بازگشت را پیدا کنم

من خیلی خجالتی هستم و نمی دانم سنگاپور چه شکلی است ، بنابراین جرات نکردم از کسی بخواهم که کمکم کنند یا یک تلفن قرض بگیرم. نوجوان مالزی پس از نجاتش گفت : " من همچنین نمی توانستم یک پاسگاه پلیس پیدا کنم."

عاقبت خجالت کشیدن پسر نوجوان

اتفاقی که برای پسر نوجوان خجالتی افتاد

او گفت : " 24 ساعت اول ، جرات خوابیدن نداشتم و از صبح تا شب راه می رفتم." اما بعد از هشتمین روز وقتی پولم تمام شد اوضاع واقعا بدتر شد." "من دو روز بعد را با گدایی از غریبه ها گذراندم" ، زیرا گرسنگی و تشنگی کشیدم ، بنابراین مجبور به گدایی شدم. اما جرات نکردم از همه درخواست کنم ، فقط از شش یا هفت نفر در عرض دو روز پول گرفتم . بعضی ها به من یک یا دو دلار دادند."

این پول فقط برای خرید آب کافی بود ، اما خوشبختانه مجبور نشد مدت زیادی گرسنگی بکشد ، همانطور که در ششم ژانویه یک فرد محلی او را از اعلان افراد گم شده تشخیص داد و به مقامات اطلاع داد. او در یک زمین بازی در فاصله 6 کیلومتری از آپارتمان دوستش پیدا شد. هم خانه اش پس از اینکه او موفق به بازگشت نشد ، به مقامات گزارش داده بود.

صحبت های ژانگ دمینگ

ژانگ چند روز پیش سوار بر یک اتوبوس به سمت کوالالامپور شد. او به خبرنگاران گفت که برای ترس از گم شدن دوباره به سنگاپور بر نخواهد گشت. این داستان به تازگی برای رسانه های اجتماعی سنگاپور و مالزی حیاتی شده است. برخی بی میل بودند تا باور کنند این حرف درست است ، و در این فکر بودند که چطور یک نوجوان خجالت می کشد سوال بپرسد اما خجالت نمی کشد گدایی کند ، در حالی که دیگران از خجالت او شوکه شده بودند.

یک نفر اظهار نظر کرد : " یک پسر 18 ساله که نمی تواند با غریبه ها تعامل داشته باشد؟" من فکر می کنم برای او دشوار است که حتی در کوالالامپور هم شغلی پیدا کند."

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(0 رای)
0%

نظر دادن