ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، شعر در مورد صدای پرندگان و متن در مورد صدای پرندگان و شعر در مورد پرنده از مولانا و انشا در مورد صدای پرندگان و شعر پرنده و بهار و متن صبح بخیر با صدای پرندگان و شعر برای آواز خواندن و متن زیبا در مورد آواز خواندن و صدای پرندگان در صبح در نم نمک.

شعر در مورد صدای پرندگان و آواز خواندن

در ادامه جدیدترین و زیباترین شعر در مورد صدای پرندگان و آواز خواندن را در نم نمک ببینید.شعر در مورد صدای پرندگان و آواز خواندنشعر در مورد صدای پرندگان و آواز خواندن

شعر در مورد صدای پرندگان

شعر در مورد آواز

دلم برای تو تنگ شده است

اما نمی دانم چه کار کنم

مثل پرنده ای لالم

که می خواهد آواز بخواند

و نمی تواند

♥♥♥

شعر در مورد آواز پرنده

تا خبر دارم از او بی خبر از خویشتنم

با وجودش ز من آواز نیاید که منم

پیرهن می بدرم دم به دم از غایت شوق

که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم.

شعر در مورد آواز پرندگان

بازت داشتم از رفتن

با سِحر آوازهای نخوانده

و نرمای ابرهای نباریده

اما…

رفتی.

از میان شکسته های آینه

و تکه های آفتاب

بر پلی از رنگین کمان گذشتی ،

رفتی.

♥♥♥

شعر در مورد آواز گنجشک ها

تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه

تو بودی که گفتی چمن می دود

تو گفتی که از نقطه چین ها اگر بگذری

به اَسرار خواهی رسید

تو را نام بردم

و ظاهر شدی

تو از شعله گیسوانت

رسیدی به من

من از نام تو

رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد

تو گفتی سلام

گل و سنگ برخاستند.

♥♥♥

شعر در مورد آواز خوش

شبیه یکی از آرزوهای منی

شاید همان آرزو

که یک صبح

سپیدی چشم هایم در سیاهی چشمانت غرق شوند!

یا آن که نفس هایمان در هم گم شوند

صدایم کنی که بیا پیدایشان کن

بازدم تو را به جای دمم بردارم!

شبیه یکی از رویاهای منی…

مث اینکه آواز بخوانم و مثل شراب در رگ هایم بجوشی!

شبیه یک آرزوی کوچک منی!

مثل عشق؛

خوشبختی…

شعر در مورد آواز زیبا

اگر هنوز

من آواز آخرین توام

بخوان مرا و مخوان جز مرا

که می میرم.

♥♥♥

شعر در مورد ساز و آواز

چشمان تو

سلام بهاری ست

در خشکسالی بیداد

که یارای دشنه گرفتن نیست اما

آواز تو

گلوله آغاز

که بال گشودست به جانب دیوار

دیوارها اگر که دود نگشتند

آواز پاک تو

رود بزرگ میهن

این رود ، در لوت می دمد

تا در سرتاسر این جزیره خونین

سروها و سپیدار

سایه سار تو باشد.

♥♥♥

شعر درباره آواز

بی من چگونه ای؟

کسی هم هست که آوارگی اش را

به شانه های پهن تو بسپارد

و بگوید دوستت می دارم؟

من اما روی شانه ای تو آوار نمی شدم

پرنده می شدم.

و پرنده ای که هر شب

خواب آوازهای بی سر خود را می بیند

دلبستگی اش به صیاد خود

بی قید و شرط و واقعی تر است.

شعری در مورد آواز

در برابر این همه ستاره عریان

این همه باران بی سوال ،

یا چند آسمان بلند وُ

چند ترانه از خواب کودکی ،

تو حاضری باز آوازی

از همان پسینِ پُر بوسه بخوانی!؟

♥♥♥

شعر درباره آواز پرندگان

نگاه

از صدای تو ایمن می شود

چه مومنانه

نام مرا آواز می کنی …

♥♥♥

شعر در مورد صدای پرندگان

من از دوست داشتن ،

تنها یک لیوان آب خنک

در گرمای تابستان می خواستم.

من برای گریستن نبود که خواندم ،

من آواز را

برای پر کردن

لحظه های سکوت می خواستم.

شعر درباره ساز و آواز

شعر در مورد صدای پرندگان

فتاده ام به رهت

چشم و گوش گشته سراپا

بیا که گوش به آواز ،

پا و چشم به راهم…

♥♥♥

شعر درباره اواز خواندن

تو را از شاخه می چینم

که برایم گنجشک باشی ،

این روزهای سکوت و وحشت را

پُر از آوازِ رفتن کنی.

♥♥♥

شعر در مورد آواز خواندن

زمانی است که از کلمات خسته ام

گروه گروه هجوم می آورند

می نشینند در سرم

مثل دسته پرندگان بر سر درختی

دست بر دست می کوبم

بانگ بر می کشم

می پرند و پراکنده می شوند

یک پرنده خاموش اما

نه می ترسد

نه می رود

نه آوازش را می خواند…

شعر درباره اواز بلبل

بی تابانه در انتظار تواَم

غریقی خاموش

در کولاک زمستان.

فانوس های دور سوسو می زنند

بی آن که مرا ببینند

آوازهای دور به گوش می رسند

بی آن که مرا بشنوند.

♥♥♥

صدای تو را دوست دارم‏

صدای تو از “آن” و از جاودان می سراید

صدای تو از لاله زاران که بر باد

صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید.‏

صدای تو را ، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم‏

صدای تو‏ از آن سوی شور ‏

از پشت بیداد می آید ،

و جان دل من ،

دل و جانم از آن به فریاد می آید

♥♥♥

صدای تو اندوه خیام را دارد

در آن دم که چون کهکشان ، ابری از ماهتاب و ستاره‏

نوای غزلهای حافظ بر آن ، ‏

شاد خواران و اندهگزاران ، ببارد ، بشارد ‏‏صدای تو‏

♥♥♥

اندوه شاد صدای تو را دوست دارم‏

مخالف سرای همایون و بیداد!‏

صدای تو در پرده دلکش شور زیباست و بر موج زاران دشتی ، ‏

و بر اوجساران ماهور‏ و در هر چه گوشه ست از هر چه پرده ست

حریر صدایت به تحریر ، ‏چو بر صیقل برکه ها بازی نور زیباست

شعر در مورد صدای پرندگان

♥♥♥

‏ صدای تو همبفتی از مخمل آب و از طعم آتش‏

صدای تو ، چون روح آیینه بی خش و بی غش‏

جهان در صدای تو آبی ست‏

و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست‏

و هر سنت از دیر گاهان و هر بدعت از ناگهان ‏

♥♥♥

در صدای تو آبی ست‏

و نو می شود کهنه ، وقتی که از پنجره حنجره تو‏ گذر می کند‏

و تالار پژواک را در دل و جان تو به صد چلچراغ از برافروختن

چو تالار آیینه ، از چار سو شعله ور می کند‏

به هر گاهی از خوش ترین های بیگاه‏ ‏صدایت چو قالیچه ای نور ‏می آید

و زین آسمان ترشروی مرا می رباید ، مرا می برد دور‏

سوی مخملستان ژرف پگاه آسمان نشابور‏

‏ صدای تو بیداد اندوه در شور شادی

صدای تو فریاد زنجیر و گلبانگ آزادی من‏ صدای تو آبادی من‏

صدای تو هیهای ویرانی من‏ صدای تو معنای ایرانی من‏ صدای تو…‏

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(1 رای)
100%

نظر دادن