ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، ای مگس عرصه سیمرغ معنی و جواب شعر ای مگس عرصه سیمرغ و ای مگس عرصه سیمرغ شجریان و متن شعر ای مگس عرصه سیمرغ و ای مگس عرصه سیمرغ رئیسی و داستان ای مگس عرصه سیمرغ و شعر کامل ای مگس عرصه سیمرغ و ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست به انگلیسی در نم نمک.

داستان شعر ای مگس عرصه سیمرغ و جواب آن

در ادامه شعر کامل شعر ای مگس عرصه سیمرغ و به همراه معنی و شعر کامل و کاربرد آن را در نم نمک ببینید.معنی شعر ای مگس عرصه سیمرغ و جواب آن [داستان]معنی شعر ای مگس عرصه سیمرغ و جواب آن [داستان]

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست

عرض خود می بری و زحمت ما می داری

شعر ای مگس عرصه سیمرغ

شعر کامل

ای که مهجوری عشاق روا می داری

عاشقان را ز بر خویش جدا می داری

تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب

به امیدی که در این ره به خدا می داری

دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن

به از این دار نگاهش که مرا می داری

ساغر ما که حریفان دگر می نوشند

ما تحمل نکنیم ار تو روا می داری

ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست

عرض خود می بری و زحمت ما می داری

تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم

از که می نالی و فریاد چرا می داری

حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند

سعی نابرده چه امید عطا می داری

شعر ای مگس عرصه سیمرغ

داستان و حکایت

حکایت هایی منسوب به قصد تخریب مقبره حافظ و پاسخ رندانه و محکم او در این زمینه وجود دارد؛ مثلا آورده اند بعد ازسقوط شاه سلطان حسین صفوی و غلبه افغان ها بر ایران ، محمود افغان یکی از اقوام خود را که (مگس خان) نام داشت فرماندار شیراز کرد. او پس از چند روزی که در شیراز بود ، روزی کنار قبر حافظ رفت و بر اثر تعصباتی که داشت تصمیم گرفت به جهت هتک حرمت ، قبر لسان الغیب (حافظ) را تخریب کند ، هر چه اطرافیانش او را نصیحت کردند که از این تصمیم بگذرد ، گوش نکرد ، سر انجام قرار بر این شد که از دیوان حافظ ، در این مورد فالی بگیرند ، وقتی که دیوان را باز کردند ، این شعر در آغاز صفحه راست آن آمد : «ای مگس! عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/عِرض خود می بری وزحمت ما می داری» مگس خان هم با خواندن این شعر ، سخت تحت تا ثیر قرار گرفت ، و از روح حافظ طلب عفو و بخشش کرد.

البته در حکایت دیگری عنوان شده : شاه اسماعیل صفوی سر سلسله صفویان که همه می کوفت و پیش می رفت ، به هرجا می رسید مزارها و مقبره های مشاهیر را که به مذهبی خاص معروف بودند ، از سر جوانی وتعصب ، ویران و با خاک یکسان می کرد. وقتی به مقبره حافظ رسید ، از آن جا که هم خودش اهل ذوق وشعر بود و هم حافظ محبوب عالم ، پاره ای تامل و ملاحظه کرد ، از امراء واصحاب صلاح پرسی ، حاصل مشورت این بود که متعصبان گفتند : باید این مقبره و بنا را نیز ویران کرد! چون حافظ هم رند ولاابالی بود ، و هم هم سلک نبوده است.

یکی از اصحاب - ملاسید عبدالله تبریزی ، از بس که درکارها سمج بوده شاه اسماعیل به او (ملا مگس) لقب داده بود و (همیشه همه جا اورا ملا مگس می خواند واین لقب او را سخت مشهور کرده به حدی که زبانزد همگان شده بود. چنان که نام وعنوان اصلی او را کم کم به فراموشی سپرده شده بود) در خراب کردن مقبره حافظ بیشتر از همه اصرار می کرد و ترکتازانه داد سخن می داد ، عاقبت شاه اسماعیل گفت : از دیوان حافظ فال می گیریم ، و گرفت ، این بیت منسوب به حافظ آمد که : «حافظ ز جان محب رسول است و آل او/ حقا بدین گواه است خداوند داورم»

شاه اسماعیل از ویران کردن مزار حافظ در گذشت. اما ملا مگس همچنان پا فشاری می کرد. شاه اسماعیل باز دیوان را برداشت ، گفت ای خواجه جواب ملا مگس را مبرم بده وفال گرفت و گویای مورد ومقال وحال ، این بیت فال برآمد :

«ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/عرض خود می بری وزحمت ما می داری».

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(5 رای)
68%

نظر دادن

1 نظر

  • حمید صارمی یکشنبه, 01 بهمن 1402 22:44 توسط حمید صارمی

    با این بیت شعر حافظ من انچه را که در ذهن خود حلاجی کرده و به منظور عشق و علاقه ای که وطنم ایران دارم این شعر زیبای حافظ را به تجزیه طلبانی که مهری به ایران ندارند و خاک برای انها هیچ ارزشی نداردبه یکباره به یاد لحظه ای از خروج رضاشاه بزرگ از ایران با دسیسه استعمار کثیف انگلستان که همواره طی قرنها به کشور ما ضربه زده افتادم که رضاشاه خم شد مشتی از خاک وطن رو برداشت و‌ با چشمانی اشکین ایران رو ترک کرد من ان لحظه دردناک و تاریخی رو هر گز فراموش نمیکنم پادشاهی که بسیار برای ایران زحمت کشید و اگر در ان مقطع پا به عرصه این خاک زرخیز نگذاشته بود بطور قطع ما امروز از افغانستان هم عقب تر بودیم روحش شاد و یادش گرامی و تا ابد پاینده ایران.