ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، ضرب المثل با نون و ضرب المثل با آب و ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نون داره و داستان ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره و حکایت ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره و داستان واقعی ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نون داره و جریان ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نون دارد چیست و کاربرد ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره و ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره کجا استفاده می شود و داستان پند آموز ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره در نم نمک.

کاربرد ضرب المثل «اگر برای من آب نداره برای تو که نون داره»

ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نون داره در مورد افرادی به کار می رود که می دانند این کار برای صاحبکار سودی ندارد برای خودشان دستمزد دارد.ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نان دارهضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره

حکایت ضرب المثل «برای ما آب ندارد ، برای تو که نون دارد»

یکی بود یکی نبود ، سال ها پیش که آب به راحتی امروز در دسترس همه قرار نداشت. مردم مجبور بودند برای به دست آوردن آب در ایران چاه یا قنات حفر کنند. حفر چاه و قنات نیاز به کار و زحمت عده ای کارگر و صرف هزینه بسیار زیادی داشت. در روستاهایی که درآمد مردم کم بود ، معمولا خیرین و نیکوکاران با هم جمع می شدند و هزینه این کار را قبول می کردند.

در یکی از این روستاها که مردم به آب دسترسی نداشتند مرد نیکوکاری تصمیم گرفت تا هزینه ساخت قناتی را بپردازد. او به سراغ یک چاه کن حرفه ای رفت و با او صحبت کرد و با هم تپه ای را در نظر گرفتند. مرد گفت : می خواهم از فردا صبح با کارگرانت همین جا مشغول کار شوید.

از فردای آن روز چاه کن و کارگرانش بر روی آن تپه مشغول کار شدند. هر روز مرد خیر به آنها سر می زد و روزانه دستمزد کارگران را پرداخت می کرد. روزها و هفته ها به همین منوال گذشت ولی خبری از آب نبود. کارگران هر روز زمین را می کندند و پایین تر می رفتند ولی به آب نمی رسیدند.

بعد از دو ماه چاه کن عصبانی شد و گفت این تپه که شما در نظر گرفتید اصلا جای مناسبی نیست و تلاش های ما بی نتیجه خواهد ماند و پولی که شما صرف می کنید به هدر می رود. بیایید یک جای دیگر را پیدا کنید تا ما آنجا شروع به کار کنیم.

ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نون داره

مرد نیکوکار گفت : ما با هم صحبت کردیم و برای انتخاب این تپه کل جوانب را سنجیدیم. این تپه نزدیک روستاست و مردم راحت تر به آب می رسند. با توکل به خدا به کارت ادامه بده تا انشاءالله به آب برسیم.

مرد چاه کن گفت : من چندین سال که کارم حفر چاه و قنات است اگر اینجا آب بود ما تا به حال به آن رسیده بودیم.

مرد نیکوکار گفت : شما چند هفته دیگر به خاطر من کار کنید ، من هم دستمزد شما را می دهم. من شنیده ام اگر دیر به آب برسیم و آب را از سفره های زیرزمینی عمیق تری خارج کنیم ، آب گواراتر خواهد بود.

ولی مرد چاه کن دست بردار نبود و گفت : نه فایده ندارد. ما خسته ایم و اینقدر زحمت کشیدیم ولی هیچ به دست نیاوردیم.

مرد نیکوکار گفت : چه جالب! من که هر روز باید پول کار به نتیجه نرسیده را بدهم خسته و ناامید نشده ام و غر نمی زنم. شما که کارتان را دارید انجام می دهید و حقوقتان را می گیرید خسته شده اید. برای شما چه فرقی می کند چه اینجا چاه بکنید و چه جای دیگه چاه بکنید؟ این چاه با اینکه برای من و اهل این روستا آب نمی شود برای تو و کارگرانت که نان می شود. مرد نیکوکار با این حرف ها جای هیچ غر و نق زدنی را باقی نگذاشت. و چاه کن مجبور شد با کارگرانش به سرکارشان برگردند. چند روزی گذشت و دوباره چاه کن و کارگرانش مشغول کارشان بودند که ناگهان یکی از کارگرها فریاد زد آب ، آب ، به آب رسیدیم.

حکایتی دیگر

می گویند که میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه قاجار ، به تقویت دو چیز در امور کشور اهمیت ویژه ای می داده است. یکی تهیه توپ و ابزارآلات جنگی برای مقابله با دشمنان و دیگری حفر قنات و توسعه زراعت و کشاورزی.

در هر احوال در زمان فراغت از امور کشور ، مقنیان را صدا می زده و به آن ها می سپرده که به حفر قنات بپردازند و مشغول شوند.

ضرب المثل اگر برای من آب نداره برای تو که نون داره

روزی رسید که میرزا آقاسی برای سرکشی به کار سرمقنیان رفته بود تا از عمق چاه های حفر شده و میزان آب آن ها اطلاع پیدا کند. سر مقنی یکی از این قنات ها گفت تاکنون به آبی نرسیده اند و از آن جا که به کار خود اطمینان داشت ، اذعان کرد که از این چاه هیچ رگه آبی یافت نمی شود.

میرزا آقاسی اما او را به ادامه کار تشویق کرد و گفت که نباید به این زودی ها نا امید شود.

روزها گذشت و دوباره میرزا برای اطلاع از روند پیشروی کار حفر قنات ها رفت. سر مقنی این بار هم به میرزا گفت : حاج میرزا آقاسی! من از کار خودم اطمینان دارم و قبلا هم گفته بودم که این چاه آب ندارد و ما داریم وقت خود را تلف می کنیم. بهتر این است که به سراغ زمین دیگری برویم و خودمان را بی جهت معطل نکنیم.

میرزا آقاسی نهایتا در پاسخ به این حرف و البته اصرار مقنی برای خاتمه کار از کوره در رفت و گفت : به تو چه ربطی دارد که زمین آب دارد یا نه؟! برای ما آب نداشته باشد ، برای تو که نان دارد. کارت را انجام بده و حق الزحمه ات را بگیر. ممکن است که این کار برای من سودی را در پی نداشته باشه و حتی من ضرر هم ببینم اما برای تو حتما سود دارد.

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(13 رای)
95.4%

نظر دادن