ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، ضرب المثل یک دست صدا ندارد و داستان ضرب المثل یک دست صدا ندارد و حکایت ضرب المثل یک دست صدا ندارد و داستان واقعی ضرب المثل یک دست صدا ندارد و جریان ضرب المثل یک دست صدا ندارد چیست و کاربرد ضرب المثل یک دست صدا ندارد و ضرب المثل یک دست صدا ندارد کجا استفاده می شود و داستان پند آموز ضرب المثل یک دست صدا ندارد در نم نمک.

کاربرد ضرب المثل یک دست صدا ندارد

ضرب المثل یک دست صدا ندارد را وقتی به کار می برندکه یک نفر بخواهد کار بزرگی را به تنهایی انجام بدهد.گذشتکان ما خوب می دانستند که موفقیت های بزرگ با کمک و همکاری همه به دست می آید .ضرب المثل «یک دست صدا ندارد» + داستان و کاربردضرب المثل «یک دست صدا ندارد» + داستان و کاربرد

داستان اول

داستان ضرب المثل یک دست صدا ندارد

حکیمی به دهی سفر کرد و زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حکیم خواست تا مهمان وی باشد. حکیم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه زن شد.کدخدای دهکده هراسان خود را به حکیم رسانید و گفت :

« این زن ، هرزه است به خانه او نروید »

حکیم به کدخدا گفت : « یکی از دستانت را به من بده » کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حکیم گذاشت.

آنگاه حکیم گفت : « حالا کف بزن »

کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت : « هیچ کس نمی تواند با یک دست کف بزند »

حکیم لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد ، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند!!!

بنابراین مردان و پول هایشان است که از این زن ، زنی هرزه ساخته اند. برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش!!!


داستان دوم

داستان ضرب المثل یک دست صدا ندارد

روزی پسر کوچولویی می خواست یک سنگ بزرگ را جابه جا کند ، اما هرچه می کوشید حتی نمی توانست کوچک ترین حرکتی هم به آن بدهد.

پدرش که از کنارش می گذشت ، لحظه ای به تماشای تقلای بی حاصل او ایستاد. سپس رو به او کرد و گفت : « ببین پسرم ، از همه توان خود استفاده می کنی یا نه؟»

پسرک با اوقات تلخی گفت : « آره پدر ، استفاده می کنم.»

پدر آرام و خونسرد گفت : « نه ، استفاده نمی کنی. تو هنوز از من نخواسته ای که کمکت کنم.»

پدر جزئی از وجود ما انسان هاست و تجلی دهنده قدرت و عظمت خداوند مهربان در زمین است.

پدر مخلوقیست که هر جا تو را در حال زمین خوردن ببیند ، حاضر است از خود بگذرد ، تا تو در مقابلش همیشه سربلند باشی.


داستان سوم

داستان ضرب المثل یک دست صدا ندارد

روزی معلمی سر کلاس درس مسابقه ایی ترتیب داد. ظرفی آب ، یک قطعه صابون و یک قوطی جوهر خودنویس آورد.مسابقه شروع شد.قرار بود بچه ها دست خود را که قبلا جوهری شده بود ، بدون کمک کسی و بدون کمک دست دیگر با آب و صابون پاک کنند. به این صورت راست دست ها دست راست خود را جوهری کرده و دست چپ ها دست چپ خود را جوهری کرده و زمان گرفتند ببینند که چه کسی زودتر دست خود را تمیز می کند.

نفر اول را مشخص کردند و نفر آخر را هم .بعد به نفر آخر اجازه داده شد که با دو دستش کار کند و دستان جوهریش را کاملا تمیز کند. معلم به بچه ها گفت :

دیدید ما همه مثل آن دست هستیم. اگر روزی همه عزم خود را جزم کنیم.که درون خود را پاک کرده و شستشو دهیم ، باز هم جاهایی باقی می ماند که دستان ما به آن نخواهد رسید. اما اگر یک دوست خوب و صادق مثل آن یکی دستمان وجود داشته باشد ، خیلی راحت تر و بهتر می توانیم خودرا اصلاح کنیم.

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(247 رای)
79.6%

نظر دادن