ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ،  در ادامه با بیوگرافی کامل ایرج قادری به همراه عکسهای ایرج قادری و همسرش تهمینه و فرزندانش با شما در نم نمک خواهیم بود.

زندگینامه ایرج قادری(Iraj Ghaderi)
  • نام : ایرج قادری
  • زاده : 28 فروردین 1313 تهران
  • درگذشته : 17 اردیبهشت 1391 (78 سال) بیمارستان مهراد تهران
  • نام دیگر : امیرایرج قادری
  • ملیت : ایرانی
  • زمینه فعالیت : کارگردان ، بازیگر ، تدوین گر ، فیلمنامه نویس ، تهیه کننده
  • سال های فعالیت : 1334 تا 1391
  • همسر : «تهمینه اطمئنان مقدم»
  • فرزندان : تورج فرزند اول از ازدواج با تهمینه اطمینان مقدم (در سال 1353 براثر سانحه رانندگی در اورگان آمریکا درگذشت) | ژوبین فرزند دوم از ازدواج موقت با فاطمه (هما) محمودی شنگل آبادی.

 نوجوانی ایرج قادریایرج قادری | بیوگرافی و عکسهای ایرج قادریایرج قادری | بیوگرافی و عکسهای ایرج قادری

نوجوانی ایرج قادری

 

ایرج قادری و فرزندش

ایرج قادری و فرزندش

 

ایرج قادری و همسرش تهمینه اطمینان

ایرج قادری و همسرش تهمینه اطمینان

 

تهمینه اطمینان همسر ایرج قادری

تهمینه اطمینان همسر ایرج قادری

 

 

ایرج قادری (زاده 28 فروردین 1313 تهران - درگذشته 17 اردیبهشت 1391 تهران) ، کارگردان ، فیلمنامه نویس و بازیگر سینمای ایران (قبل و پس از انقلاب) بود. ایرج قادری در 41 فیلم کارگردان ، 4 فیلم نویسنده ، 72 فیلم بازیگر ، 9 فیلم تهیه کننده و 1 فیلم تدوین گر بود. آخرین فیلم او شبکه (1389) بود.

 

زندگی نامه ایرج قادری

ایرج قادری دارای تحصیلات ناتمام در رشته داروسازی است. وی فعالیت سینمایی را سال 1334 با بازی در فیلم «چهارراه حوادث» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان آغاز کرد. او سال 1341 شرکت سینمایی «پانوراما» را به همراه موسی افشارتاسیس کرد. وی که اغلب به عنوان یکی از فیلمسازان سینمای پیش از انقلاب شناخته می شود ، فعالیت خود در دوران پس از انقلاب با ساخت فیلم تاراج (1363) ادامه داد. بعد از این فیلم و تا اوایل دهه 70 فیلمی نساخت و با درام جنایی می خواهم زنده بمانم فیلمنامه ای از رسول صدرعاملی و بر اساس داستان زندگی پدرام تجریشی فعالیت خود را دوباره آغاز کرد. ایرج قادری در اردیبهشت 1391 به دلیل تشدید بیماری سرطان مثانه در بیمارستان مهراد بستری شد و به دلیل همین بیماری در ساعت چهار صبح 17 اردیبهشت ماه درگذشت. خاک سپاری ایرج قادری در همان روز مرگ او (17 اردیبهشت) و در آرامگاه بهشت سکینه در کرج برگزار شد. طبق وصیت ایرج قادری کلیه هزینه مراسم و یادبود وی به مؤسسه حمایت از کودکان سرطانی اهدا گردید.

 پسر ایرج قادری در مراسم یادبود پدرش

 پسر ایرج قادری در مراسم یادبود پدرش

 
آرامگاه ایرج قادری در بهشت سکینه اتوبان کرج قزوین قطعه12

آرامگاه ایرج قادری در بهشت سکینه اتوبان کرج قزوین قطعه12

 

توبه نامه ایرج قادری پس از انقلاب

توبه نامه ایرج قادری پس از انقلاب

متن توبه نامه ایرج قادری :

"بدینوسیله به اطلاع ملت شریف میرساند نظر به اینکه در دوران 21 سال فعالیت سینمائی خود قبل از انقلاب اسلامی در ساختن تعدادی از فیلمهایم در رابطه با درگیریهای شدید مالی حاکی از فیلمسازی شخصی و دربدری بمدت 14 سال و برخوردهای جنون آمیز در مقابل طلبکارها و در نتیجه گرفتار شدن در چنگ نزول خواران و فشار بیش از حد و بالاخره چهارچوب های قراردادی بی معنی و سلیقه و خواستهای تحمیلی تهیه و دستگاه در جو حاکم ناچارد ر مسری غلط قرار گرفته بودم لذا اکنون با توبه بدرگاه خداوند متعال و همچنین تشکر از تک تک مردم و تشکر از بخشش و گذشت هموطنان عزیز و پر مهر به امید خدای بخشنده و متعال آمادگی خود را در راه خدمت به اسلام و ملت مسلمان ایران در جوی سالم اعلام میکنم.

ایرج قادری"

 

فعالیت های حرفه ای ایرج قادری

ایرج قادری در 41 فیلم کارگردان ، 4 فیلم نویسنده ، 72 فیلم بازیگر ، 9 فیلم تهیه کننده و 1 فیلم تدوین گر بود.

ایرج قادری | بیوگرافی و عکسهای ایرج قادری

 

کارگردانی های ایرج قادری
  • شبکه (1389)
  • پاتو زمین نذار (1387)
  • محاکمه (1385)
  • آکواریوم (1384)
  • چشمان سیاه (1381)
  • سام و نرگس (1379)
  • شهرت (1379)
  • طوطیا (1377)
  • پنجه در خاک (1376)
  • نابخشوده (1375)
  • می خواهم زنده بمانم (1373)
  • تاراج (1363)
  • برزخی ها (1361)
  • دادا (1361)
  • برادرکشی (1357)
  • پشت و خنجر (1356)
  • حکم تیر (1356)
  • دو کله شق (1356)
  • سرسپرده (1356)
  • بت (1355)
  • بیدار در شهر (1355)
  • سینه چاک (1355)
  • رفیق (1354)
  • هدف (1354)
  • هوس (1354)
  • قفس (1353)
  • بی حجاب (1352)
  • بی قرار (1352)
  • اتل متل توتوله (1351)
  • عطش (1351)
  • برای که قلب ها می تپد (1350)
  • جان سخت (1350)
  • نقره داغ (1350)
  • خشم عقاب ها (1349)
  • سکه شانس (1349)
  • رابطه (1348)
  • سوگند سکوت (1348)
  • بسترهای جداگانه (1347)
  • شاهراه زندگی (1347)
  • لیلاج (1345)
  • داغ ننگ (1344)

 

 

نویسندگی ایرج قادری
  • آکواریوم (1384)
  • سام و نرگس (1379)
  • پنجه در خاک (1376)
  • لیلاج (1345)

ایرج قادری و بازیگران سام و نرگس

ایرج قادری و بازیگران سام و نرگس

 

 

بازیگری ایرج قادری (72 فیلم)
  • شبکه (1389)
  • پاتو زمین نذار (1387)
  • محاکمه (1385)
  • آکواریوم (1384)
  • شهرت (1379)
  • برزخی ها (1361)
  • دادا (1361)
  • پنجمین سوارسرنوشت (1359)
  • برادر کشی (1357)
  • لبه تیغ (1357)
  • پشت و خنجر (1356)
  • حکم تیر (1356)
  • دو کله شق (1356)
  • سرسپرده (1356)
  • طغیانگر (1356)
  • کوسه جنوب (1356)
  • بی نشان (1355)
  • بیدار در شهر (1355)
  • چلچراغ (1355)
  • سینه چاک (1355)
  • پلنگ در شب (1354)
  • رفیق (1354)
  • شاهرگ (1354)
  • عمو فوتبالی (1354)
  • هدف (1354)
  • هوس (1354)
  • ترکمن (1353)
  • دکتر و رقاصه (1353)
  • قفس (1353)
  • مرگ در باران (1353)
  • موسرخه (1353)
  • بی حجاب (1352)
  • بیقرار (1352)
  • بیگانه (1352)
  • شلاق (1352)
  • مترس (1352)
  • ناخدا باخدا (1352)
  • نامحرم (1352)
  • اتل متل توتوله (1351)
  • توبه (1351)
  • عطش (1351)
  • برای که قلب ها می تپد (1350)
  • جان سخت (1350)
  • دل های بی آرام (1350)
  • غلام ژاندارم (1350)
  • میعادگاه خشم (1350)
  • نقره داغ (1350)
  • آژیر خطر (1349)
  • خشم عقابها (1349)
  • کوچه مردها (1349)
  • جدایی (1348)
  • جیب بر خوشگله (1348)
  • رابطه (1348)
  • سوگند سکوت (1348)
  • بسترهای جداگانه (1347)
  • تک تازان صحرا (1347)
  • دشت سرخ (1347)
  • رودخانه وحشی (1347)
  • شاهراه زندگی (1347)
  • دو انسان (1345)
  • لیلاج (1345)
  • مأمور دو جانبه (1345)
  • داغ ننگ (1344)
  • فریاد دهکده (1344)
  • بن بست (1343)
  • نیرنگ دختران (1343)
  • تار عنکبوت (1342)
  • ور پریده (1341)
  • گلی در شوره زار (1340)
  • ماجرای جنگل (1339)
  • چشمه آب حیات (1338)
  • چهارراه حوادث (1334)

 

ایرج قادری در فیلم کوچه مردها -(1349)

ایرج قادری در فیلم کوچه مردها -(1349)

 

تهیه کنندگی ایرج قادری
  • شبکه (1389)
  • آکواریوم (1384)
  • پشت و خنجر (1356)
  • موسرخه (1353)
  • لیلاج (1345)
  • داغ ننگ (1344)
  • بن بست (1343)
  • تار عنکبوت (1342)
  • ماجرای جنگل (1339)

 

تدوین های ایرج قادری
  • پنجه در خاک (1376)

آخرین گفتگوی ایرج قادری

 

در یک گفتگوی قدیمی با مجلات سینمایی گفته بودید که به طور اتفاقی وارد سینما شده اید؛ داستان چی بود؟

- من دانشجوی رشته داروسازی بودم. یک شب دنبال دوستی به تئاتر رفته بودم که با تماشای آن نمایش و صحبت با اهالی تئاتر و سینما در همان شب سرنوشت رقم خورد و به جای دکتری و مسائل پزشکی وارد سینما شدم که تا امروز این حضور ما را با خودش آورده است.

 

کارهای اول و آخر شما زیاد فرقی با هم ندارد ، چرا؟

- من می خواستم برای مردم فیلم بسازم و غیر از این هدف دیگری نداشتم. یادم است در سال های اواخر دهه چهل و اوایل پنجاه یک عده منتقد جوان پیدا شده بودند که اصطلاحات من درآوردی داشتند. سینمای بدنه ، سینمای تجاری و فیلم فارسی و بنجل سازی که من قبول شان نداشتم. اینها می خواستند سینما را مرزبندی کنند که گفتم اهلش نیستم. منتقدینی که مانتی هولمن ، داریو آرژنتو و اساتید سینمای ایتالیا را استاد سری دوزی و بنجل سازی لقب داده بودند.

هولمن با کمترین بودجه فیلم می ساخت ، آرژنتو استاد فیلم های ترسناک بود ، به اینها می گفتند استاد بنجل سازی. اگر اینها بنجل ساز یا سری دوز هستند ، چرا به آنها استاد هم می گویید؟ به آنها پیغام داده بودم اگر به فیلم های من لقب سینمای بدنه داده اید ، من فیلم ساز بدنه ام. فیلم فارسی است من فیلم فارسی سازم. بنجل است ، من بنجل سازم و برای من مهم این است که می دانم با خودم چند چندم و برای این مردم فیلم می سازم.

 

درباره هنرمندانی که شما به سینما معرفی کردید ، صحبت می کنید.

- من هیچ وقت به این موضوع اشاره نکرده ام ولی همین دوستان منتقد که باید توجه می کردند نمی دیدند که ایرج قادری دست جوانان زیادی را گرفته و وارد سینما کرده. فرج حیدری جوانی بود که فیلمبرداری را دوست داشت ، با کمک من فیلمبرداری را شروع کرد و شد فرج حیدری؛ یا علیرضا داودنژاد پنج تا سناریو نوشت که یکی از آنها را خودش کارگردانی کرد و من هم برایش نقش اول را بازی کردم. جمشید هاشم پور و رضا گلزار هم حکایت خودشان را دارند.

 

یک بازیگر هم با نام علی پارسا داشتید که در بیشتر آثار شما بازی کرده و فکر می کنم برادرکشی آخرین آنها باشد که نقش برادر شما را دارد یا در فیلم پشت و خنجر نقش پسر شما را دارد ، ماجرای این بازیگر چی بود؟

- حکایت پارسا داستانی جالب دارد. اسم اصلی این بازیگر چیز دیگری بود و در چلوکبابی نایب بازار کار می کرد که من و دوستان برای صرف ناهار بیشتر به این رستوران در بازار می رفتیم. این پارسا سینی ناهار را در شلوغی رستوران روی سرش می گذاشت و برای میز ما می آورد.

ما را می شناخت و به قول معروف سرویس ویژه می داد. هر وقت می رفتیم به شوخی می گفت «آقای قادری یک بار که سر صحنه فیلمبرداری هستید اجازه بدهید ما هم از یک گوشه بگذریم و عکس مان توی فیلم بیفتد.» این حرفش یادم بود تا زمان ساخت پشت و خنجر و انتخاب بازیگر که خبرش کردم به جای رد شدن از جلوی دوربین یک نقش اصلی را بازی کرد که نقش پسرم را بازی کرد.

 

این سال ها از او خبر دارید؟

- یک مدت همان سال های اول که وارد سینما شد شنیدم که گرفتاری پیدا کرده و دنبال مواد رفته. صداش کردم و باهاش صحبت کردم که خوشبختانه خیلی زود بی خیال گرفتاری ها شد. اسم هنری علی پارسا را هم خودم برایش انتخاب کردم و اواخر شنیدم که پس از انقلاب برای همیشه به کانادا مهاجرت کرده و در آنجا زندگی می کند. من همواره حواسم به هنرپیشه هایم هست. همین رضا گلزار را اگر نبینم ، می داند که حواسم به او هست و مواظبش هستم. البته رضا خیلی زود تبدیل به یک بازیگر حرفه ای شد و می داند چه کار کند.

 

ایرج قادری و مهناز افشار

ایرج قادری و مهناز افشار

 

یک مدت هم با هنرمندان هم دوره خود مانند ناصر ملک مطیعی و بهروز وثوقی و زنده یاد فریدون گله به اختلاف خورده بودید؛ جریان این دعواها چی بود؟

- این ماجراها تمام شده و رفته و دیگر نمی خواهم به آنها برگردم. من در فیلم بت با این دو عزیز ، ملک مطیعی و وثوقی همکاری داشتم. ملک مطیعی به خاطر بازی در فیلم های جاهلی عادت کرده بود بپرد که در بت می خواستم از آن فضا دور شود. مطلب را که به این عزیز گفتم ظاهرا ناراحت شد و اختلافات از آنجا شروع شد.

 

شما بعد از فیلم تاراج خانه نشین شدید؛ در این مدت کار خاصی می کردید؟

- کار خاصی که نداشتم. من اهل سینما بودم و به غیر از سینما چیز دیگری را نمی شناختم. همان روزها و سال ها تلاش زیادی کردم تا مجوز بگیرم. حرف های زیادی شنیدم. یک آقای بازیگر که دنبال چاپ خاطرات هنرمندان قدیمی افتاده بود در کتاب خود از قول آنها نوشته بود یک فیلمساز قدیمی برای گرفتن مجوز کار گریه کرده است که منظورش من بودم. من هیچ وقت گریه نکردم اما اگر هم کردم برای سینما بوده چون عشق من سینماست. من اقامت آمریکا را داشتم اما نرفتم و در کنار مردمم زندگی کردم.

 

بعد هم با ساخت فیلم می خواهم زنده بمانم برگشتید؛ این فیلم از کجا آمد؟

- زمانی که اجازه کار دوباره گرفتم ، یک روز یک پیک موتوری یک دسته گل و سناریو از طرف رسول صدرعاملی برایم آورد که با تریک برای بازگشت دوباره ام آن سناریو را هم داده بود من بسازم که همین فیلم می خواهم زنده بمانم بود. بعد که همدیگر را دیدیم گفت که سناریوی خوبی بود و هر چه کلنجار رفته دیده که من بهتر می توانم بسازمش و برای همین آن را برایم فرستاده بود.

 

آن وقت چرا در بیشتر آثارتان با سعید مطلبی به عنوان سناریست و نویسنده فیلمنامه همکاری کرده اید؟

- برای اینکه او می دانست من چه می خواهم. سعید بود که به من گفت برای مردم فیلم می سازی. یادم است در اصفهان شبی زنده یاد فردین در یک سینما توسط مردم به شدت تشویق شد ، همانجا به سعید گفتم ما هم به اینجا می رسیم؟ گفت با مردم باشی و برای آنها فیلم بسازی به همه جا می رسی که همین هم شد. برای همین به منتقدان می گفتم شما هر جور دوست دارید خط کشی کنید ، منتقدان من تماشاگران آثارم و مردم هستند.

 

سناریوهای ساخته نشده هم دارید؟

- بله ، قبل از محاکمه یک سناریوی پلیسی به دستم رسید با عنوان باند که کار خوبی بود. سعید آن را بازنویسی کرد اما دیدیم جور نمی شود. داستان یک افسر پلیس بود که به یک باند خلافکار نفوذ می کند. قرار بود نقش افسر پلیس را خودم بازی کنم که در نهایت جور نشد ، برای همین قیدش را زدیم و با پیشنهاد سعید مطلبی به دنبال ساخت محاکمه رفتیم که خودش آورده بود. سناریوی باند به درد تلویزیون می خورد که یک سریال خوب و دیدنی بشود.

 

اشاره به تلویزیون کردید. داستان ساخت قسمت دوم سریال ستایش حقیقت دارد که ساخت آن را به شما پیشنهاد کرده اند؟

- این پیشنهاد را دوستان عزیز برادران عرب و داریوش ارجمند عزیز به من داده اند که هنوز جواب نداده و در حال بررسی هستم. (لازم به ذکر است که زنده یاد ایرج قادری در زمان رسیدن پیشنهاد ساخت بخش دوم ستایش از سرطان خود بی خبر بود. در نهایت با نگارش سناریوی دوم توسط سعید مطلبی ، قرار شد زنده یاد ایرج قادری در قراردادی با شبکه دوم سیما کارگردانی آن را برعهده بگیرد که اجل مهلت نداد.)

 

نظرتان درباره دوبله آثارتان و صحبت کردن چنگیز جلیلوند به جای شما چیست؟

- جلیلوند بهترین دوبلور سینمای آن زمان بود. اکثر تهیه کننده ها و سرمایه گذاران مشتاق بودند که او جای هنرمند نقش اول فیلم شان صحبت کند. مثلا من دوست داشتم برای یک بار هم شده ناصر طهماسب که به جای جک نیکلسون در دیوانه از قفس پرید حرف می زد ، در یکی از فیلم هایم به جای من هم حرف بزند اما تهیه کننده فقط جلیلوند را می خواست.

من یکسری فیلم دارم که جزو بهترین کارهایم است و جلیلوند در آنها حرف زده. آن زمان اینجور بود. صدا سر صحنه هنوز باب نشده بود. جلیلوند جای بیشتر نقش اول ها صحبت می کرد. یک صدا هم نبود. به قول خودش حنجره اش را فایل بندی کرده و هر هنرپیشه را با گویش همان نقش و فیلم می گفت. سر فیلم همسفر که اولین اثر مسعود اسدللهی بود جای دوبلور نقش اول را عوض کردند که خود هنرپیشه حرف بزند که همه چیز خراب شد.

 

و برای سوال آخر ، چقدر سینمای روز را دنبال می کنید؟ مثلا جدایی نادر از سیمین را دیدید؟ (زمان این گفتگو مصادف با اسکار اصغر فرهادی بود.)

- من این فیلم را دیدم. اسکار حق آن بود اما یک سوال که به جواب آن نمی رسم بی توجهی فرهادی به موسیقی آثارش است. یک جا می شود بدون هیچ اشاره و دیالوگی بار فیلم را روی دوش موسیقی گذاشت. آثار قدیمی را ببینید؛ در بیشتر آثار مهم و قابل اعتنا موسیقی حرف اول را زده و بیننده می تواند با توجه به موسیقی فیلم ، سکانس بعدی را حدس بزند که چه ماجرایی در راه است.


منابع : ایرج قادری اینستاگرام/ ایرج قادری فیسبوک/ صفحه شخصی ایرج قادری/ ایرج قادری ویکی پدیا/ ایرج قادری تلگرام

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(13 رای)
80%

نظر دادن