زمینه پیدایش
سفره مرد کریمی همیشه به روی مردم ، گشوده بود. شخص محتاجی به خانه او رفت و درخواستی هم نکرد. صاحب خانه ، به او نگاه کرد و پرسید : «چه می خواهی؟» آن مرد گفت : «می خواهم کنار سفره ات غذا بخورم ، کسی به من توجه ندارد.» مرد کریم النفس با اوقات تلخی به خدمتکار سخت گیری کرد. خدمتکار گفت : «من چه گناهی دارم؟ گر گدا ، کاهل بود ، تقصیر صاحب خانه چیست؟»(1)
پیامها
این مثل را موقعی گویند که یک نفر از شخصی حاجتی داشته باشد و به زبان نیاورد و حجب و حیا به خرج دهد.(2)
ضرب المثل های هم مضمون
ـ آدم کم رو ، گرسنه از سر سفره بلند می شود.(3)
ـ آدم کم رو ، همیشه کلاهش پس معرکه است.(4)
اشعار هم مضمون
آن که بود شرم و حیا رهبرش * خلق ربایند کلاه از سرش(5) (ایرج میرزا)
این همه محجوب شدن ، بی خود است * حُجب ز اندازه فزون تر ، بد است(6) (جلال الممالک)
کام دل نتوان گرفتن از جهان ، بی روی سخت * آتش آوردن برون از سنگ ، کار آهن است(7) (صائب)
ریشه های قرآنی حدیثی
حضرت علی(علیه السلام) : «قُرِنَتِ الهَیبَةُ بِالخَیبَةِ و الحَیاءُ بِالحِرمانِ؛ ترس با یأس همراه است و کم رویی با محرومیت.»(8)
امام علی(علیه السلام) : اَلحَیاءُ یَمنَعُ الرِزقَ؛ کم رویی ، مانع از روزی می گردد».(9)
پی نوشت ها :
1. احمد وکیلیان ، تمثیل و مثل ، ج 2، ص 168.
2. همان.
3. ابراهیم شکورزاده بلوری ، دوازده هزار مثل فارسی ، ص 24.
4. همان.
5. امثال و حکم دهخدا ، ج 1، ص 64.
6. همان ، ج 2، ص 690.
7. همان ، ج 1، ص 244.
8. نهج البلاغه ، حکمت 21.
9. تمیمی آمدی ، غررالحکم و دررالکلم ، ح 274.
منبع مقاله : مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما