ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، ضرب المثل کبوتر با کبوتر و داستان ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز و حکایت ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز و کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز کنایه از چیست و داستان واقعی ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز و جریان ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز چیست و کاربرد ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز و ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز کجا استفاده می شود و داستان پند آموز ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز در نم نمک.

کاربرد ضرب المثل

ضرب المثل کبوتر با کبوتر ، باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز کنایه از رفت و آمد افراد هم طبقه یکدیگرضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پروازضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

یکی از پررنگ ترین مصداق های این ضرب المثل ، معمولا زمانی است که دو نفر قصد ازدواج و تشکیل زندگی مشترک را دارند. اغلب مردم معتقدند که همانطور که از قدیم گفته اند «کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز» برای ازدواج نیز باید دو طرف از یک طبقه اجتماعی باشند. چرا که اختلاف طبقاتی در ازدواج مشکل ایجاد می کند. (البته همیشه این مورد واقعیت نداشته و نمونه های نقض زیادی وجود دارد.) همین طور برخی از خانواده ها برای معاشرت فرزندان خود با دیگران ، به این ضرب المثل رجوع می کنند.

ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

منشا ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

منشا و مبدا این ضرب المثل ، بیتی از نظامی گنجوی است که در زیر آورده ایم :

کند با جنس خود هر جنس پرواز

کبوتر با کبوتر باز با باز

 

ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

معنی ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز

1- کنایه از رفت و آمد افراد هم طبقه با یکدیگر است.

2- هر کسی دوست مورد سلیقه خود را خواهد یافت.

3- انسان باید با افراد مثل خودش آمد و رفت و نشست و برخاست داشته باشد.

ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

داستان ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

مرد شکارچی که هر روز در جاهای مختلفی از جنگل و کوهستان که می دانست پرندگان برای خوردن دانه و غذا جمع می شوند. دامی پهن کرد. وقتی پرندگان در دامی که او پهن کرده بود ، اسیر می شدند او آنها را در قفس می انداخت و به مغازه بزرگ پرنده فروشی اش می آورد تا بفروشد.

در مغازه این مرد انواع پرندگان مثل طوطی سبز زیبا ، گنجشک ، قناری ، بلبل ، کبک ، طوطی و… وجود داشت و هرکدام از این پرنده ها به واسطه توانایی که داشتند ، طرفداری هم داشتند. مردم بلبل و قناری را برای صدای دلنشینشان و کبک را برای گوشت لذیذش می خریدند و افرادی هم بودند که به دنبال طوطی می آمدند تا به او سخن گفتن بیاموزند و طوطی را همدم تنهایی های خود کنند. هر روز صبح پرنده فروش قبل از اینکه به در مغازه اش برود ، اول به سرکشی از دام هایی که برای پرندگان پهن کرده بود می رفت و هر پرنده جدیدی را که در دام پهن شده گیر افتاده بود در قفس می انداخت و با خود به مغازه اش می آورد.

صیاد یک روز آمد و چند تا از دام ها را نگاه کرد ولی دید هیچ پرنده ای صید نشده و با ناامیدی به دیدن آخرین دام رفت و دید تنها در این دام چند گنجشک ، یک کبک و یک کلاغ سیاه به دام افتاده اند. اول کبک و گنجشک ها را در قفس انداخت و تصمیم داشت کلاغ را آزاد کند که کلاغ عصبانی وقتی دید مرد پرنده فروش می خواهد او را به قفس بیندازد دست او را نوک زد. دست مرد خیلی درد گرفت و به کلاغ گفت : می خواستم آزادت کنم ولی خودت نخواستی ، الان می برم در قفس می اندازمت تا آدم بشوی.

کلاغ که تا آن موقع پرنده آزاد و راحتی بود به گنجشک و کبکی که داخل قفس بودند گفت : ما باید هرجور شده از دست این مرد نجات پیدا کنیم. گنجشک و کبک گفتند : چه جوری؟ ما خیلی دوست داریم ولی پدران ما هم توسط همین شکارچی ، صید شدند و نتوانستند هیچ کاری کنند. اگر تو راه چاره ای به ذهنت می رسد ما با تو هستیم. کلاغ در راه ساکت بود و نقشه می کشید تا اینکه به مغازه پرنده فروشی رسیدند. کلاغ نقشه داشت همه حیوانات را با خود متحد کند تا همگی با هم راه نجاتی پیدا کنند.

وقتی آنها به پرنده فروشی رسیدند مرد پرنده فروش قفس او را کنار قفس بقیه پرندگان قرار داد. کلاغ رو به سایر پرندگان گفت به من گوش کنید من نقشه ای دارم که اگر همه به آن عمل کنیم می توانیم از اینجا نجات پیدا کنیم و مثل قبل آزاد و راحت زندگی کنیم. طوطی هفت رنگ و زیبایی که در یکی از قفس ها زندگی می کرد گفت : تو تازه از راه رسیده ای ، و تازه نفسی. این گنجشک ها را با خود همراه کردی و فکر کردی هر کاری می توانی بکنی. ما باید سرنوشت خودمان را بپذیریم.

کلاغ که اصلا توقع چنین برخوردی را نداشت گفت : تو فکر کردی کی هستی که چنین حکمی صادر می کنی. تو فکر کردی سلطان پرندگانی که ادای آدم ها را درمی آوری؟ اگر آنها مهربانانه با تو صحبت می کنند تو فکر می کنی که آنها تو را دوست دارند. آدم ها تو را به خاطر خودشان دوست دارند.

طوطی گفت : تو به من و توانایی هایم حسودیت می شود چون صدای من از قارقار تو خیلی قشنگ تر است.

کلاغ گفت : کدام توانایی ، توانایی که باعث می شود تو را در قفس نگهدارند باعث افتخارت است. من خدا را شکر می کنم که صدایی مثل تو ندارم و راحت زندگی می کنم و اسیر قفس نیستم.

طوطی گفت : دیگر حرف نزن که صدای قارقار گوش خراشت اعصابم را خرد کرد. تا حالا مجبور بودیم بق بق کبوترها و جیک جیک گنجشک ها را تحمل کنیم. حالا صدای قارقار کلاغم به آنها اضافه شد.

گنجشک ها که تا آن لحظه به حرف های طوطی گوش می کردند عصبانی شدند و گفتند مگه صدای ما چه ایرادی داره؟ دلتم بخواهد که برایت جیک جیک کنیم. کبوترهای ساکت و آرام هم از آن طرف گفتند : طوطی از خود راضی چه می گویی؟ صدای ما خیلی هم خوب است. کلاغ که دید تمام پرنده ها از دست طوطی عصبانی هستند ، گفت : هرکدام از پرنده ها با صدای خودشان قشنگ هستند گنجشک ها با جیک جیکشان ، کبوترها با بق بقویشان و ما کلاغ ها با قار قار خودمان. طوطی جان مثل اینکه تو از آدم ها و تقلید کارهایشان خیلی لذت می بری ، پس تو اینجا بمان تا من با بقیه پرنده ها راه چاره ای پیدا کنیم. کلاغ نقشه خود را عملی کرد و شروع کرد به قار قار کردن و آنقدر این کار را کرد تا اعصاب صاحب مغازه را خرد کرد. کلاغ هایی که از آن طرف می گذشتند صدای قار قار کلاغ را شنیدند. کلاغ ها دسته جمعی بر روی شاخه درختی در همان نزدیکی ها نشستند و شروع به قارقار کردند.

کلاغ ها آنقدر کارشان را ادامه دادند که صاحب مغازه از کرده خود پشیمان شد و در قفس کلاغ را باز کرد تا کلاغ برود. اما در همان لحظه همراه با کلاغ ، گنجشک ها و کبوترها هم فرار کردند ولی طوطی آنجا ماند تا با تقلید صدای آدم ها آنها را خوشحال کند.

و اینگونه است که گفته اند : کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز!

ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

شعری با مضمون ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز

به شعری از مجتبی شیرانی نگاهی بیندازید که مضمون و مفهومی از ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز را با خود همراه دارد.

باید بشناسمت تا همسفر شیم

برای این سفر آماده تر شیم

باید با هم بریم تو جاده عشق

برای عشق هم شیر و عسل شیم

کبوتر می شم و با شوق پرواز

رو بام عشق تو پر می کشم باز

تو می دونی که میگن از قدیما

کبوتر با کبوتر ، باز با باز

دیگه هندونه در بسته کاله

همه احوال آدم ها تو فاله

به قول مشتی میرزای تو قصه

همه خوشبختی ها عمرش دو ساله

باید بشناسمت تا همسفر شیم

برای این سفر آماده تر شیم

باید با هم بریم تو جاده عشق

برای عشق هم شیر و عسل شیم

کبوتر می شم و با شوق پرواز

رو بام عشق تو پر می کشم باز

تو می دونی که میگن از قدیما

کبوتر با کبوتر ، باز با باز

دیگه هندونه در بسته کاله

همه احوال آدم ها تو فاله

به قول مشتی میرزای تو قصه

همه خوشبختی ها عمرش دو ساله

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(10 رای)
76%

نظر دادن