ثبت بیوگرافی در گوگل
ثبت بیوگرافی در ویکی پدیا
تبلیغات

در این مطلب جدید در سال 1403 و سال 2024 ، خلاصه زندگینامه ابوالفضل بیهقی و مذهب ابوالفضل بیهقی و شعر ابوالفضل بیهقی و ابوالفضل بیهقی در چه قرنی می زیست و متن تاریخ بیهقی و داستان های ابوالفضل بیهقی و آثار ابوالفضل بیهقی و تاریخ بیهقی اثر کیست در نم نمک.

بیوگرافی و زندگینامه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی متولد 374 شمسی در در حارث آباد بیهق (سبزوار امروزی) تاریخ نگار و نویسنده ایرانی در دربار غزنوی است. شهرت او برای نگارش کتاب معروف به تاریخ بیهقی است که مهم ترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی به شمار می رود. بسیاری ابوالفضل بیهقی را پدر تاریخ نویسی نوین می دانند.بیوگرافی و زندگینامه ابوالفضل بیهقی[همسر و فرزندان]بیوگرافی و زندگینامه ابوالفضل بیهقی[همسر و فرزندان]

ابوالفضل بیهقی

در کتاب  «تاریخ بیهقی ، تألیف ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی» ، مقدمه ، تصحیح ، تعلیقات ، توضیحات و فهرست ها محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی دربار بیهقی آمده است :  ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی دبیر و مورخ دوره غزنوی مولف تاریخ بیهقی ، که به تصریح ابوالحسن بیهقی در تاریخ بیهقی ، در دِهِ حارث آباد بیهق ، واقع در دو فرسنگی جنوب سبزوار ، ولادت یافت. تاریخ تولد او ، در تاریخ بیهق و متن تاریخ بیهقی ، که دو منبع اصلی برای ترجمه حال وی به شمار می رود ، ذکر نشده ، اما از آنجا که بیهقی ، در ذکر واقعه ای مربوط به سال 400 ق ، خود را به تصریح پانزده ساله و جایی دیگر ، ضمن شرح وقایع سال 402 ق ، شانزده ساله معرفی کرده است ، می توان گفت که سال ولادت در حدود 358 ق بوده است.

ابوالفضل بیهقی

خانواده و اصالت

از خانواده ، روزگار طفولیت و نوجوانی او جز این اطلاعی نداریم که پدرش از مردم بیهق (سبزوار کنونی) بوده و حسین نام داشته است. بیهقی یک بار با لقب احترام آمیز «خواجه» از پدر خود یاد کرده است و دور نیست که پدرش نیز شغل دیوانی داشته است.

تحصیلات

از قراین پیداست که او ابتدا در سبزوار و بعد هم مدتی در نیشابور به تحصیل علم و فراگرفتن دبیری مشغول بوده تا اینکه در ادب سرآمد شده و سرانجام در 27 سالگی به خدمت دیوان رسالت محمودی ، به ریاست بونصر مشکان ، درآمده است.

بونصر ، پیش از مرگ (431 ق) ، به مسعود سفارش کرده بود که بیهقی را جانشین او کند ، اما مسعود ریاست دیوان رسالت را به بوسهل زوزنی داد و بیهقی را به مقام نیابت او منصوب کرد و بیهقی ، چون «لختی حال شرارت و زَعارت» در وی دیده بود ، رقعه ای به سلطان نوشت در معنی استعفا از دبیری و خواست که به کار دیگری مشغول شود ، اما سلطان استعفای او را نپذیرفت و به بوسهل سفارش کرد که «او دبیر پدرم بوده است و معتمد ، وی را نیکو دار ، اگر شکایتی کند ، همداستان نباشم». بدین ترتیب تا مسعود بود کار بیهقی بر نظام بود.

مسعود ، پس از شکست از سلاجقه در دندانقان (431 ق) ، زمانی بر بوسهل خشم گرفت و در ذوالحجة همان سال او را به بُست فرستاد. در آن زمان بیهقی ، به خلیفتی و نایبی بوسهل ، عملاً ریاست دیوان رسالت را برعهده داشت. مسعود در سال 432 ق در پی شورش غلامانش کشته شد و کارها از لونی دیگر گشت.

با این حال بیهقی ، طی نُه سال حکومتِ امیر محمد و مودودبن مسعود (441 432 ق) ، همچنان در دیوان رسالت محترم بود ، اما پس از مودود و طی مدت کوتاهِ دست به دست شدن حکومت میان چند امیر دیگر غزنوی ، و به ویژه کمی بعد از آغاز سلطنت عبدالرشید به سال 441 ق ، حال وی رو در تباهی نهاد ، زیرا او به عنوان رئیس دیوان رسالت ، از رفتار نامناسب غلامی سرکش به نام «تومان» یا «نویان» ، اظهار ناخشنودی می کرد ، و تومان بدان سبب نزد امیر از وی سعایت کرد و سرانجام هم اجازه یافت که وی را فرو گیرد و خانه اش را غارت کند؛ در این غارت مقداری از اسناد تاریخی و یادداشت هایی که فراهم آورده بود از دست رفت. در جریان این حادثه ، بیهقی در قلعه ای مقید ماند و متعاقب آن قاضی غزنی ، به قول ابوالحسن بیهقی ، «او را از جهت مُهرزنی» از قلعه به حبس خود برد.

با جلوس فرخزادبن مسعود ، بیهقی از حبس رهید و مشاور و معتمد او شد ، و به نوشته ابوالحسن بیهقی زمانی دبیر او نیز بود. اما از اواخر سلطنت او انزوا گزید و در غزنین به تصنیف تاریخ خویش پرداخت (448 ق) ، لکن از اشارات بیهقی به دوران سلطنت فرخزاد برنمی آید که وی در دستگاه او برکار بوده است ، بلکه همواره تصریح دارد که به کار نگارشِ تاریخ اشتغال داشته و در انزوا می زیسته است.

در میانه کار وی بود که فرخزاد به سال 451 ق درگذشت و برادرش ، ابراهیم بن مسعود ، بر تخت نشست و واپسین سال های عمر بیهقی همه در روزگار امیری وی گذشت. بیهقی از این پس تمامی وقت خود را به تألیف کتاب خویش اشتغال داشت و سرانجام در ماه صفر 470 ق در غزنه درگذشت ، بی آنکه از گورجای وی اثری برجای باشد یا حتی ذکری از آن در جایی بیاید.

ابوالفضل بیهقی

‍ تاریخ بیهقی و شاهنامه

همچنین یاحقی و سیدی در این کتاب درباره تاریخ بیهقی و شاهنامه فردوسی آورده اند :   بی تردید مهمترین و شاخص ترین اثر ابوالفضل بیهقی تاریخ گرانسنگ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی است که در قلمرو نثر فارسی در زمره دو سه اثر شاخص و طراز اول قرار می گیرد. 

از میان آثار ادبی فارسی به سادگی نمی توان یکی را برگزید و با تاریخ بیهقی سنجید. اما شاهنامه فردوسی ، به دلایلی ، با این کتاب قابل مقایسه است. 

گذشته از مشابهت های آشکار میان زمان ، زندگانی و شخصیت صاحبان آن دو ، برخی همانندی های دیگر محتوا و چگونگی پیدایش آن دو اثر را به هم نزدیک می کند ، به خصوص دغدغه های هر دو در انعکاس اوضاع نامساعد سیاسی فرهنگی و چشم انداز نگران کننده ای که ایران با آن مواجه بوده است ، بسیار شبیه یکدیگر است و حدس عنایت ویژه بیهقی به اثر سترگ فردوسی را تقویت می کند.

هر دو پیش از شروع به تألیف درصدد گردآوری اطلاعات و فراهم آوردن مقدمات کار خویش بوده اند. قضا را هر دو در سن 65 سالگی سلطان وقت را مخاطب ساخته و از او برای تثبیت اثر خویش چشم یاری داشته اند و هر دو در حدود 85 سال زیستند و در عمری چنان کرامند تنها یک اثر خلق کردند و تا واپسین لحظه های حیات به تکمیل آن مشغول بودند. 

گذشته از این ، غرض اصلی پدیدآورندگان این دو اثر روایت اوج و حضیض دوره ای از تاریخ باشکوه ایران بوده است ، با این تفاوت که یکی تاریخ گذشته را برگزیده و به زمان حال پیوند داده است و دیگری روزگار نزدیک به خود را مبنای کار ساخته و حسرت های گذشته را در آینه آن دیده است. همین ویژگی تاریخ بیهقی را آینه گویایی از مسائل گوناگون دربار غزنه و جامعه عصر پنجم قمری ایران معرفی می کند. 

وضعیت ازدواج و همسر ابوالفضل بیهقی

از وضعیت ازدواج و همسر ابوالفضل بیهقی و فرزندانش اطلاعات دقیقی در دست نیست.

تنها چیزی در کتابها درباره همسرش نوشته اند اسن است :

به گفته ابن فندق ، بیهقی به خاطر عدم پرداخت مهریه همسرش ، توسط قاضی غزنه به حبس محکوم شد ، اما محمد عوفی در کتاب جوامع الحکایات و لوامع الروایات ادعا می کند که علت حبس بیهقی ، توطئه دشمنان او بوده است.

درگذشت

ابوالفضل بیهقی در 470 هجری قمری درگذشت ، وی در آن زمان حدود 80 سال سن داشت.

بیوگرافی

پیج اینستاگرام نم نمک

این مطلب مفید بود؟
(1 رای)
100%

نظر دادن